|
خدایا تو را می ستایم ، جون به راستی شایسته ی ستایشی و به پایت می افتم چون سزاوار سجده ی بنده ی بی آلایشی . بار خدایا نمی دانم چطور و با کدامین زبان ، یکی از کوچکترین احسانت را نسبت به این بنده ی خاکی جوابگو باشم . بار خدایا من روسیه چگونه حود را لایق صحبت درمقابل منزهی چون تو را داشته باشم. منی که بار گناهانم قدرت ایستادن در مقابل تو را برای یک لحظه ، حتی یک آن، زمزمه ی حمد و توحید را از اراده ام گرفته ، چگونه می توانم در پیشت سرافکنده نباشم . خدایا وقتی جلال و جبروتت را که ذره ای از آن در این دنیای خاکی جلوی چشمان حقیقت بینم مشاهده می کنم ، زبانم اراده اش را از دست می دهد تا از تو بگوید و سپاس و حمدت را . اما از تو آموخته ام که چگونه سلام کسی را جواب گویم . پس این سلام تو هم جوابی دارد. این همه نعمت بی کران که گرداگرد ما احاطه کرده ، همان سلام توست. بار خدایا درمقابلت به خاک می افتم و ناله می کنم و اشک می ریزم و فریادت می زنم و می گویم ، خدایا زبان بی انصافم قدرت خویش را گم کرده تا سخنان و جملات زیبا نثارت کند.اما این را می داند که بگو ید : « إلهی وَ رَبّی مَن لی غَیرُک » نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin ] |